الان من تو رو ب خیلی چیزا ترجیح میدم..
ب پدرم، ب مادرم و ......وقتی ب گذشته نگا میکنم اصلا نمیفهمم چجوری به ی آدمی ک شناخت نداشتم ازش اینقد اعتماد داشتم شده بود همه کسم
چ فاز عجیبی داشتم من...
دیشب ی خواب بدی دیدم، از خواب پریدم
وحشتناک میترسیدم، بدنم میلرزید فقط
نمیدونم چرا.. فقط دوس داشتم باهات حرف بزنم
فقط تو میتونستی آرومم کنی
پیام دادم بهت ولی خب ....
البته پشیمونم الان ،دوس ندارم بهت وابسته باشم اصلاااااااا
برا همین نگفتم پیزی بهت
انصافا اگه چیزی هم میگفم خیلی بد حرف میزدی باهام ..فق میگفتی تو باید همیشه خوب باشی
من ب چ زبونی بگم بهت منم آدمم ، حالم خوب و بد داره
ب خاطر حرفا و رفتارات دیگه نمیتونم چیزی بگم بهت
دوس دارم تکی همه کارامو انجام بدم دلنوشته...
ادامه مطلبما را در سایت دلنوشته دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ftm910ahmadio بازدید : 2 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 15:37